-0-

ساخت وبلاگ
ولکامینگ پکیج گرفتم.نبودی. نبودی که باهم جیغ بکشیم. که البته فکر کنم تو اهل جیغ کشیدنم نبودی. نبودی که بهت بگم مرخصی بگیر بیا بریم ناهار مهمون من. نبودی که وقتی میرسی از ماشین پیاده شی بهم بگی "بهت افتخار میکنم". ازم بپرسی اتاقم چه شکلیه ؟! نبودی تا بهت بگم در انتظار برای امضا کردن قرارداد از بی خوابی این روزها خوابم برد :)))) و مسئول HR اومد آروم گفت " خانم فولانی .... " . خلاصه نبودی دیگه. توی صفر تا صدش نبودی.توی تمام استرس هاش نبودی که بگی "چرا باید استرس های تو بره توی کون من". بیست روز فشار وحشتناک که شاید الان حتی فکر کنی چرا باید استرس و فشار داشته باشی اصلا!.که احتمالا حتی الان ناآگاه از کل جریان با خودت فکر میکنی "اون همه چیز رو گنده میکنه".نبودی. چه خوب برای تو که نبودی. اذیت میشدی وقتی وسط زندگی من بودی.حیف، توی خوشیهاشم نبودی. توی تمام خنده هاش، توی تست اعتیادش. توی جلسه های کشدارش.نبودی از خفنیت هام برات بگم و ذوق کنی از داشتنم. نبودی برات بگم بهم چیا گفتن و تو بگی "گه خوردن".امروز ولکامینگ پکیج گرفتم. نه که چیز خفنی باشه.... اما فصل جدیدی دوباره توی زندگی من آغاز شد. تجربه های جدید. خیلی بزرگتر شدم با این تجربه ها.خلاصه قرارداد بستم و مدیرم عن ترین آدم روی کره زمینه. :))))))))خوشحالم. خیلی زیاد.برام خوشحال باش.:ط -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:15

هر رشته گسست میتوان بست؛ لکن گره‌ای در میان هست. -0-...
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:15

یک عمر آدمها را با ربط و بی ربط نوشته بودم. تصویر کرده بودمشان در ترکیب واژه‌های کوتاه و بلند. عمری مثل نقاشی شیفته کار، از دیدن تصویرسازی هایم لذت برده بودم. از قاب کردن خاطرات به بیانی شیوا، صریح و نسبتا صادقانه که قدری رنگ اضافه همیشه تصویر را زیبا تر از حقیقت می‌کرد.گاه گداری اما دلم میخواست خودم را در میان واژگان فرد دیگری پیدا کنم. شاید این ذات آدمی است که دوست دارد خودش را از چشم اطرافیان ببیند.‌نمی‌دانم. اما دل است دیگر!دیروز نشستم و خواندمشان... تک به تک .... آدمهایی که روزی تاثیری چه خوب یا بد در زندگی من داشتند. حتی آدمهایی که هرگز مسیر زندگیمان به قدر یک ثانیه با هم یکی نشد اما رویایی شدند در ذهن جوانی من.‌ رویایی که امروز با فکر به آنها لبخندی به لبم می نشیند.رسیدم به لاله! اسم متن لاله بود. کوتاه اما قوی! عادت به ویراستاری ندارم. حتی عادت به خوانش دوباره ندارم که نوشته‌های بی مخاطب دلیلی برای بهبود ندارند!! اما لاله انگار از ابتدا در ذهنم تر و تمیز و مرتب از آب درآمده بود. از دوست داشتنی‌هایم شده بود. هیچوقت نفهمیدم اینقدر که میل داشت آدمهای دیگر زندگی من را توی نوشته هایم پیدا کند، چرا شهوت خوانش خودش را نداشت. لاله هرچند بیشتر مال خودم بود، هرچند وصف دقیق و عمیق از احساسات و خواسته‌هایم بود، اما برای او بود. با او شروع و با او تمام شده بود.قرار دادن جزئیات رفتاری یک انسان در جملات کوتاه و بلندی که ارتباط به متن اصلی دارند، جزو هنرهایی بود که خودم به آن میبالیدم.لاله اینطور شروع می شود: ای کاش لاله بودم! لاله را دو بار خواندم و هر بار دلم خواست به جای لاله جای او بودم. -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:15

گفتم گاهی به خودم میام میبینم خودم رو نمی‌شناسم. انگار با من همیشگی کیلومترها فاصله دارم. این من عصیانگر و نترس است. من فعلی کجا و من همیشه منطقی و محافظه‌کار کجا. چه به سر من آمده است؟ ازش میترسم. از من میترسم.بدون اینکه نگاهم کند با خونسردی همیشگی‌ -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 22:39

مینویسم اما نمیدونم برای کی. نمیدونم دوست دارم بنویسم برای اون؟ دوست دارم بنویسم برای من؟ بنویسم جایی برای خواننده ها؟ باید حواسم به مناسبات اجتماعی و اخلاقی جامعه ام باشه؟ باید حواسم فقط و فقط به خودم باشه ؟ مینوسم که خالی بشوم؟ مینویسم که حرفهایی ک -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 22:39

تصاویر توی ذهنم گنگ و مبهم هستند. هیچ چیز شفاف و واضحی یادم نیست. لابلای صدها کتاب روانشناسی خوانده بودم، فهمیده بودم هر خشمی ریشه در یک زخم دارد. سالها تمرین کرده بودم تا وقتی خشم در درونم زبانه میکشد توی ذهنم بلند بپرسم "چرا عصبانی هستی؟ دقیقا چی ش -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 22:39

یادت باشه درست نیست بخاطر کسی دنیات رو عوض کنی. اونوقت عوضی میشی. دنیای خودت با قوانین خودت رو نگه دار. ته تهش میتونی بخاطر کسی با دنیاش آشنا شی. تازه اگه دلت بخواد. اگه دلت بخواد.

-0-...
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 22:39

تک نوازی پیانو Ludovico Einaudi داره پخش میشه و من تمام وجودم غمه. دلم میخواد بشینم زار زار گریه کنم. دلم میخواد زار زار گریه کنم.  برای خودم. برای خودم که همیشه و همیشه برای همه زیر پا گداشتمش. برای خوشایند همه برای دوست داشتن همه. امروز پونه برام ن -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 22:39

پرسید "چشمهاتو ببند. اگه بتونی برگردی به گذشته، میری به کجا؟" سکوت کردم. یک عمر همه جا گفته بودم که دوست ندارم به گذشته برگردم. گذشته را با تمام اتفاقات تلخ و شیرینش دوست دارم. بخشی از شخصیت الانم را مدیون تجربه های زندگی کرده‌ام هستم. اما... لحظات ک -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 22:39

همه میگن آدمی شبیه به خودتون رو پیدا کنید. شبیه به خودم. فکر میکنم آدمی شبیه به من یعنی چی؟ تحصیلاتی نسبتا مشابه؟ تقریبا همسن و سال، قیافه متوسط رو به بالا، ثروت متوسط رو به بالا با خانواده ای مشابه خانواده من؟ اینها تعریف بیرونی از ادمی شبیه به منه؟ -0-...ادامه مطلب
ما را در سایت -0- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roadrunner بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 22:39